پیش بارگذاری

جبار باغچه ‌بان

معرفی جبار باغچه ‌بان

زندگی

جبار عسگرزاده ملقب به جبار باغچه ‌بان فرزند عسگر، آموزگار و نویسندۀ بزرگ کودکان و از پیشگامان آموزش‌وپرورش نوین در ایران، در سال ۱۲۶۴ خورشیدی در شهر ایروان ارمنستان به دنیا آمد. پدربزرگ پدری او رضا عسگرزاده از اهالی تبریز بود که برای کار به ارمنستان مهاجرت کرده بود. پدرش عسگر نیز در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار می‌گذراند. در آن دوران ایرانیان زیادی در منطقه قفقاز زندگی می‌کردند و رفت‌ و آمد بین مناطق شمالی ایران و مردم قفقاز امری عادی و روزمره بود. جبار به‌خاطر سختگیری پدرش نتوانست در مدرسه‌های جدید آموزش ببیند، بنابراین نزد یک روحانی، قرآن و زبان فارسی را یاد گرفت.

باغچه بان به‌شیوه سنتی و مکتب‌خانه‌ای درس خواند و هم‌زمان پیش پدرش نیز مشغول به کار بود. در ۱۵ سالگی به‌ناچار برای گذراندن زندگی، درس‌ومشق را رها کرد و مانند پدرش به کار معماری و شیرینی‌پزی پرداخت اما عشق به تحصیل و آموزش را کنار نگذاشت. او علاوه بر کار کردن به شکل پنهانی به دخترانی که دوست داشتند باسواد شوند آموزش می‌داد.

در سال‌های آغازین جوانی جبار باغچه بان باوجود مخالفت پدر دست از هنر و ادبیات برنداشت و مطالب و اشعار مختلفی را برای روزنامه فکاهی ملانصرالدین و لک‌لک می‌نوشت. او خبرنگار روزنامه، طنزنویس و طنز سرا بود و مدیریت مجلۀ طنز، لک‌لک ایروان را به عهده داشت. باغچه بان در کنار این فعالیت‌ها توانست تحصیلات خود را تکمیل کند و در مدرسه‌ای در شهر ایروان، مشغول به تدریس شود.

جبار باغچه بان در سال ۱۹۰۵ میلادی برابر با ۱۲۸۴ خورشیدی در هنگامه درگیری‌های ارامنه و مسلمانان قفقاز به زندان افتاد. او در سال پایانی جنگ اول جهانی به ترکیه رفت و پس از شکست دولت عثمانی در جنگ، در سال ۱۲۹۸ خورشیدی، با کاروان آوارگان جنگ راهی ایران شد. باغچه بان همراه همسرش در سال ۱۲۹۸ شمسی پس از پشت سر گذاشتن دشواری‌های بسیار و بیماری‌های سخت سرانجام از راه جلفا وارد شهر مرند شد و در دبستان احمدیه آن شهر به‌عنوان آموزگار مشغول به کار شد.

جبار باغچه ‌بان

زندگی در ایران

باغچه بان به شغل آموزگاری به‌عنوان راهی برای امرارمعاش نگاه نمی‌کرد. او برای بهبود زندگی مردم به شکل عام و زندگی کودکان به‌طور خاص برنامه‌ها و ایده‌های بلندپروازانه‌ای در سر داشت. در آن دوران فقر، بی‌سوادی و فقدان بهداشت و درمان از معضلات بزرگ جامعه ایرانی به‌حساب می‌آمد به‌طور مثال بیشتر شاگردان مدرسه‌ای که باغچه بان در آن تدریس می‌کرد دچار بیماری کچلی و تراخم بودند. او ناچار بود افزون بر آموزش آنها، به فکر درمان بیماری‌شان هم باشد. به‌علاوه او اصرار داشت که بچه‌ها را با هنر مدرن مانند تئاتر آشنا کند. او نخستین نمایشنامه خود به نام «خرخر» را در دبستان احمدیه مرند اجرا کرد، سپس برای باز کردن مدرسه‌ای دخترانه در این شهر، مجوز گرفت، اما کارشکنی روحانی شهر، مانع از آغاز کار مدرسه شد.

در پایان اولین سال کار خود، ۱۵ نفر از شاگردان کلاس اول او، با میانگین درسی بسیار خوب موفق شدند به کلاس بالاتر راه یابند. اداره فرهنگ آذربایجان، برای بهره‌گیری بیشتر از روش آموزش نوی باغچه بان، او را به تبریز فراخواند. باغچه‌ بان پس از کسب تجربه‌های زیاد در مسیر آموزش، ایرادات بسیار زیادی را در روش آموزش زبان فارسی مشاهده کرده بود با توجه به این موضوع، او اولین نفری بود که یک روش بسیار پرکاربرد و حرفه‌ای برای آموزش زبان فارسی ابداع کرد. در واقع در همین زمان بود که فعالیت‌های خیرخواهانه و مثبت باغچه‌بان در ایران آغاز شد و تا اواخر عمرش هم ادامه داشت. او کار خود را با ده شاگرد در کلاس اول آغاز کرد. با پول خود برای کلاس تخته‌سیاه و چرتکه خرید و به شاگردانش خواندن و نوشتن و حساب و جغرافیا آموخت و برای نخستین بار در برنامه درسی بچه‌ها برنامه ورزش را گنجاند. همسرش، صفیه میر بابایی، نیز  دختران را در کلاسی ویژه آموزش می‌داد.

باغچه اطفال

جبار باغچه بان، در سال ۱۳۰۳ پس از بازدید از کودکستان ارمنیان تبریز، کودکستانی در این شهر باز کرد و نام آن را باغچۀ اطفال گذاشت و به مربیان پیشنهاد کرد خود را باغچه بان بنامند و برای خود نیز نام خانوادگی باغچه بان را برگزید.

شخصیت باغچه بان، خلاق و دارای ابعاد مختلف بود. تئاتر را دوست داشت و انجمن تئاتر تبریز را او بنا نهاد و خودش، نمایشنامه‌هایی برای بزرگ‌سالان و کودکان نوشت که ازجمله نمایشنامه‌های او برای کودکان، می‌توان به «گرگ و چوپان» در آبان سال ۱۳۰۸، «پیر و ترب» در سال ۱۳۱۱ و «خانم خزوک» در سال ۱۳۰۷ اشاره کرد.

جمعیت اتفاق معلمین

باغچه بان در همین دوران جمعیت اتفاق معلمین را بنیاد گذاشت. او در سال‌های نخست حکومت رضاشاه، از سوی فرهنگیان آذربایجان نامزد نمایندگی مجلس شد، اما کار فرهنگی را به کار سیاسی ترجیح داد و از نمایندگی مجلس سرباز زد. باغچه بان بعد از تأسیس باغچۀ اطفال بود به فکر آموزش به ناشنوایان افتاد و در سال ۱۳۰۳ اولین گام را با تأسیس مدرسۀ باغچه اطفال در جهت تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا برداشت. این مدرسه در کنار باغچۀ اطفال باغچه‌بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد. در نخستین کلاسی که باغچه‌بان برای کودکان ناشنوا باز کرد، سه نفر ثبت نام کردند. پس از شش ماه آزمون پایان کلاس در حضور وزیر فرهنگ و کارشناسان با بازدهی عالی برگزار شد. باغچه بان، پس از آمدن به تهران در سال ۱۳۱۲، کار آموزش کودکان ناشنوا را ادامه داد و به شمار شاگردانش روزبه‌روز افزوده شد. او در سال ۱۳۲۲ جمعیت حمایت از کودکان ناشنوا را بنیاد گذاشت. سپس آموزشگاه ویژه ناشنوایان، در منطقه یوسف‌آباد تهران ساخته شد که هنوز هم پابرجاست و کودکان ناشنوا در آنجا آموزش می‌بینند.

او در سال ۱۳۲۵ تلفن گنگ را ویژه ناشنوایان اختراع کرد و آن را به نام خود به ثبت رساند. از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۶ مجلۀ «زبان» را منتشر می‌کرد. در سال ۱۳۳۰ کانون ناشنوایان از سوی او راه‌اندازی شد. در سال ۱۳۲۳، باغچه بان در آموزشگاه خود دوره یک‌ساله‌ای برای تربیت آموزگاران ویژه ناشنوایان ترتیب داد. دانش‌آموختگان این دوره در همان آموزشگاه به کار مشغول شدند.

فعالیت‌ها، آثار و کتاب‌های جبار باغچه بان

متدهای باغچه بان روزبه‌روز پیشرفته‌تر شدند و در زمینۀ آموزش کودکان، موفق‌تر عمل کرد تا جایی با تأسیس یک مجله در سال 1323، تمام این فوت‌وفن‌ها و روش‌های آموزش را در اختیار معلمین قرار دارد. امروزه روش جبار باغچه بان را روش ترکیبی می‌نامند. بعدها او توانست با دایر کردن کلاس تربیت‌معلم برای کسانی که مشتاق آموزش به کودکان ناشنوا بودند، به فعالیت‌های خود شکلی علمی بدهد.

باغچه بان علاوه بر آموزش به نوشتن داستان برای کودکان علاقه داشت. کتاب بابا برفی او به حدی معروف شد که از طرف  شورای جهانی کتاب کودک، به‌عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شد.

آثار فراوان باغچه بان، در بر دارنده باورها و تجربه‌های ۵۰ سال کار آموزشی توان‌فرسا و پیگیرانه اوست. از آثار مهم او می‌توان دبستان ناشنوایان، برنامه کار آموزگار، الفبای دستی مخصوص ناشنوایان، خانم خزوک، زندگی کودکان، گرگ و چوپان، پیر و ترب، بازیچه دانش، دستور تعلیم الفبا، علم آموزش برای دانش سراها، بادکنک، الفبای خودآموز برای سالمندان و پروانه ‌نین، الفبا، اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا، الفبای گویا، برنامه یک‌ساله، کتاب اول ابتدایی، حساب، آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی، درخت مروارید، خیام آذری، رباعیات باغچه ‌بان، روش آموزش کر و لال‌ها، من هم در دنیا آرزو دارم، بابا برفی، عروسان کوه، زندگینامه باغچه ‌بان به قلم خودش، شب به سر رسید و کبوتر من، را نام برد.

جبار باغچه ‌بان

ابتکارات

ابتکارات ویژۀ باغچه ‌بان در آموزش عبارت بودند از:

روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان

 آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان

گاهنجار (گاه‌نما) وسیله‌ای برای نشان دادن پستی‌ و بلندی‌های اقیانوس‌ها روی نقشه به کودکان

 الفبای گویا

تلفن گنگ (گوشی استخوانی)

گوشی استخوانی

تلفن گنگ با گوشی استخوانی نام دستگاهی است که توسط جبار باغچه ‌بان در ۲۲ بهمن ۱۳۱۲ شمسی اختراع شد. روش کارکرد آن به این صورت است که شخص ناشنوا با گرفتن میلۀ آن به دندان می‌تواند از طریق استخوان فک صورت، ارتعاشات صوتی را دریابد و بشنود. این دستگاه به دلیل بزرگی و عملی نبودن برای حمل ‌و نقل هیچ‌گاه به تولید انبوه نرسید.

وفات

درنهایت آقای جبار باغچه بان در سن 81 سالگی، در تهران و در آذرماه سال 1345، چشم از جهان فروبست و در همان‌جا نیز به خاک سپرده شد. او سه فرزند به نام  ثمین، ثمینه و پروانه داشت. 

نویسنده

راضیه حسنی
پست قبلی

ژانر رئالیسم جادویی

پست بعدی

کتاب‌ های ترسناک برای نوجوانان: چگونه تعلیق می‌تواند به رشد شخصی کمک کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود
Or

هنوز حسابی ندارید؟

یک حساب کاربری ایجاد کنید
Cookies
ما از کوکی ها برای بهبود تجربه شما در وبسایتمان استفاده میکنیم . با استفاده از سایت شما با قوانین و مقررات موافقت میکنید.
تایید کنید