تحلیل داستان سیندرلا: تفاوت‌های فرهنگی در نسخه‌های مختلف

تحلیل داستان سیندرلا: تفاوت‌های فرهنگی در نسخه‌های مختلف

هرگاه داستانی را می‌خوانیم، ناخودآگاه آن را با داستان‌های مشابه مقایسه می‌کنیم. گاهی اوقات ویژگی‌هایی که باید مقایسه شوند ساختاری هستند (مانند محیط، شخصیت‌ها، درون‌مایه و شئ یا موجود جادویی) و گاهی گفتمان موضوع اصلی مقایسه است. معمولاً هدف از مقایسه صرفاً مقایسۀ شباهت‌های طرح و پی‌رنگ داستان به منظور بررسی تأثیر آن‌ها بر نحوۀ روایت داستان است. کشف شباهت‌ها و تفاوت‌ها لذت‌بخش است، مانند کشف سرنخ‌ها و حل یک داستان پلیسی.

تحلیل انتقادی چندفرهنگی در ادبیات کودکان

تحلیل انتقادی و بین‌فرهنگی قصه‌‌ها و افسانه‌ها به ما نشان می‌دهد که این داستان‌ها به کدام پرسش‌ها و اظهارات فرهنگی پاسخ می‌دهند. موضوع موردبحث فقط این نیست که چه می‌خوانیم، بلکه این است که چگونه می‌خوانیم و با آنچه می‌خوانیم چه می‌کنیم. زاویۀ دید، روایت داستان را شکل می‌دهد و هم بر داستان و هم بر خواننده تأثیر می‌گذارد. آنچه در ادامه می‌خوانید تحلیل انتقادی چندفرهنگی برای بررسی داستان‌های سیندرلا از کشورهای مختلف است.

سیندرلا به‌عنوان یک ژانر

داستان قدیمی سیندرلا به خودی خود یک ژانر محسوب می‌شود که عناصر کلیدی طرح داستان و شخصیت‌پردازی را دارد و خواننده را با خود همراه می‌کند. داستان عموماً دختری مطیع و معصوم را به تصویر می‌کشد که در خانواده‌ای ممتاز به دنیا آمده است، مجبور می‌شود خدمتکار یک نامادری بداخلاق شود و در نهایت و معمولاً با کمک یک موجود جادویی، به رفاه و ثروت می‌رسد. در بعضی از قصه‌ها این موجود جادویی یک ماهی است، در بعضی‌ها گاو و در بعضی دیگر یک پیرزن یا پیرمرد است. در بیشتر موارد، شخصیت سیندرلا پس از آنکه ثابت می‌شود مالک واقعی یک چیز (معمولاًیک کفش) است که در مکان یا رویداد خاصی مانند یک جشن جا مانده است، با خانوادۀ سلطنتی ازدواج می‌کند.

تحلیل داستان سیندرلا

سیندرلا را به این دلیل انتخاب کرده‌ایم که نسخه‌های بیشتری از این داستان در مقایسه با داستان‌های دیگر وجود دارد. سیندرلا احتمالاً آشناترین قصه برای کودکان و بزرگسالان است و ارزش‌ها و نگرش‌هایی را منعکس می‌کند که معمولاً به عنوان «ارزش‌های اجتماعی» در نظر گرفته می‌شوند. تفاوت‌هایی بین نسخه‌های مختلف این داستان وجود دارد که مقایسۀ روش‌های استفاده از عناصر داستان و همچنین اجزای فرهنگ را برای خوانندگان جالب می‌کند. حتی تعدادی سیندرلای مذکر در قصه‌های شفاهی و در بازگویی‌های معاصر این قصه وجود دارد. با انتخاب سیندرلا و مقایسۀ نسخه‌های مختلف آن می‌خواهیم دیدگاه‌های متعددی را درک کنیم، تفکر انتقادی را تمرین کنیم و ایدئولوژی‌های گوناگون را بشناسیم و یک داستان را در فرهنگ‌های مختلف بررسی کنیم. سنت‌های قدیمی، ساختارهای تاریخی، توانایی شناسایی دوست و دشمن و در نظر گرفتن مجازات و پاداش، موضوعاتی هستند که در بازگویی داستان‌های عامیانه و قصه‌های پریان گنجانده شده‌اند.

مایکل لوی

مایکل لوی در مقاله‌اش دربارۀ سیندرلاهای جنوب شرقی آسیا که در سال 2000 منتشر شده به این نکته اشاره می‌کند که با وجود فاصلۀ ظاهری سیندرلا با دنیای ما، این قصه با مسائل مهمی سروکار دارد. به ترس کودکان از مرگ والدین و از دست دادن جایگاه خود در خانواده می‌پردازد. دربارۀ داشتن رابطۀ خوب با جهان طبیعت و ماوراء‌طبیعت به ما می‌گوید. به خواننده اهمیت انجام کار درست حتی با وجود مشکلاتی که ممکن است وجود داشته باشد را نشان می‌دهد. و در نهایت، رفتار شایستۀ زنان و آنچه که دختران می‌توانند و باید انجام دهند تا کنترل زندگی خود را در دست بگیرند، را مطرح می‌‎کند.

بر اساس بسیاری از داستان‌های اروپایی سیندرلا، دختران خوب باید آرام، مطیع، دگرجنس‌گرا، توانا، سفیدپوست و قانع باشند. زیبایی در موی بلوند، چشم آبی، اندام باریک و لاغر تعریف می‌شود. خوشبختی با ازدواج با یک مرد ثروتمند به دست می‌آید. اگر یک بچۀ یتیم فقیر از وضعیت خود ناراضی است، می‌تواند آرزو کند و برای حل مشکلاتش از یک پری یا موجود جادویی دیگری کمک بخواهد. این سیندرلای منفعل بدون شک به خوانندگان نشان نمی‌دهد که چگونه نگرانی‌های خود را بیان کنند یا برای تغییر اجتماعی اقدام کنند. بلکه او معمولاً الگویی از قربانی منفعل و زیبایی است که جرئت رؤیای‌پردازی برای آزادی را ندارد. یک موجود جادویی به او کمک می‌کند و در نهایت با یک شاهزاده خوش‌تیپ ازدواج می‌کند که ویژگی‌های اخلاقی و ذاتی آن شاهزاده به ندرت برای خواننده آشکار می‌شود.

اگرچه سیندرلا اغلب به عنوان قربانی سلطۀ نامادری و خواهران ناتنی‌اش به تصویر کشیده می‌شود، اما با اطاعت بی چون و چرا از دستورات آن‌ها به نوعی می‌توان گفت که با این زورگویان همدست می‌شود. از سوی دیگر، جین یولن (1981/2000) در کتابش با عنوان «لمس جادو» به این نکته اشاره می‌کند که در بعضی از نسخه‌های آسیایی این قصه، مخصوصاً داستان‌های پیش از ظهور دیزنی و در بازنویسی‌های معاصر این داستان، تعدادی از سیندرلاها شجاع هستند و در برابر سلطه و زورگویی ایستادگی می‌کنند.

گاهی سیندرلا در نجات خود مشارکت می‌کند و با اینکه سرکوب شده است، نقش فعال و مدبرانه‌ای را بازی می‌کند. با این حال، در بیشتر موارد، او کاملاً به مداخلۀ جادویی وابسته است و ترجیح می‌دهد منتظر جادو بماند تا با کمک آن بتواند خود را نجات دهد. با این حال، تمام این پیش‌فرض‌‌ها با توجه به منبع داستان، نویسنده و تصویرگر، هدف و بافت زبانی متفاوت است. در دوران معاصر، درست مانند زمان‌های گذشته، ویژگی‌های نسخه‌های مختلف داستان به سیاست، مخاطب و هدف از روایت قصه بستگی دارد.

تحلیل داستان سیندرلا

عناصر مشترک ، ایدئولوژی متفاوت

سیندرلاهای مختلف عناصر مشترکی دارند اما ایدئولوژی آن‌ها متفاوت است. روایت‌ها بر اساس زمینه‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن‌ها شکل می‌گیرد. در بیشتر داستان‌هایی که سیندرلا مذکر است، یک گاو به‌عنوان منبع جادو عمل می‌کند. سیندرلاهای ماده آسیایی از ماهی به‌عنوان دستیار جادویی خود استفاده می‌کنند. جالب است بدانیم که نسخه‌های برگفته از داستان پررو، نویسنده فرانسوی، از یک پری مهربان به‌عنوان فرشتۀ نجات استفاده می‌کنند، درحالی‌که نسخه‌های برگرفته از داستان برادران گریم، نویسندگان آلمانی، چنین نیستند. در بعضی از نسخه‌های داستان، شاهزاده افرادی را مأمور یافتن و آوردن عروسش می‌کند، در بعضی دیگر خودش شخصاً برای پیدا کردن او اقدام می‌کند. سیندرلا در بعضی از داستان‌ها (برگرفته از داستان پررو) خانوادۀ ناتنی خود را می‌بخشد. در موارد دیگر (برگرفته از داستان برادران گریم) او از مجازات خشن و بی‌رحمانۀ ستمگران و زورگویان خود چشم‌پوشی می‌کند. اگرچه خط داستان اساساً یکسان است، جزئیات طرح داستان، به ویژه در بازسازی‌های معاصر، نسخه‌های کاملاً متفاوتی را ایجاد می‌کنند.

در بازی قدرت، نامادری و خواهران ناتنی زورگو هستند و با هم تبانی می‌کنند. پدر تبانی می‌کند یا خودش هم یک قربانی است که به هر طریقی قدرت و اختیارش را از دست داده است. سیندرلا در بیشتر موارد صبور و مهربان است و به نظر می‌رسد این ویژگی‌های رفتاری بیشتر به‌عنوان مقاومت در راه رسیدن به اختیار تفسیر می‌شوند تا وسیله‌ای برای تبانی با دشمنانش در سرکوب خود. به نظر می‌رسد که تمام اعضای خانواده برای رسیدن به موقعیت اجتماعی رقابت می‌کنند، به جز سیندرلا که انگار جاه‌طلبی اجتماعی ندارد.

پدر معمولاً شخصیتی مبهم و در سایه است که با ناعدالتی نامادری همراهی می‌کند. در برخی نسخه‌ها، پدر حسن نیت دارد؛ وقتی پس از مرگ مادر سیندرلا ازدواج می‌کند، معنایش این است که می‌خواهد مادری بالای سر دخترش باشد. در بعضی از داستان‌ها او ناخواسته حماقت می‌کند. در بعضی دیگر او بسیار ضعیف است و هر آنچه همسرش دیکته می‌کند بی چون و چرا انجام می‌دهد. در چند مورد اندک، او یک آدم شرور است که از همسرش برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده می‌کند. با این حال، در بیشتر نسخه‌ها، به ویژه در نسخه‌های اروپایی و آمریکایی، حضور چشمگیری ندارد: یا ناپدید می‌شود یا می‌میرد.

تقریباً در همۀ نسخه‌ها، شاهزاده تک‌بعدی و تقریباً نامرئی است. در واقع او یک نقش است نه یک شخص. در برخی از داستان‌ها، خود شاهزاده با دمپایی در دست دنبال سیندرلا می‌گردد. در برخی دیگر، او به درباریان اعتماد می‌کند و آن‌ها را دنبال سیندرلا می‌فرستد و خود را از تلاش‌های غیرضروری خلاص می‌کند. این شاهزاده کیست که سیندرلا باید بقیۀ عمرش را با او بگذراند؟ سیندرلا از شوهرش چه می‌داند؟ شاهزاده از سیندرلا چه می‌داند؟ زندگی زناشویی‌شان چطور پیش خواهد رفت؟ در همۀ داستان‌ها قرار است سیندرلا به ثروت و رفاه برسد و سبک زندگی همسرش را در پیش بگیرد. ژانر سیندرلا از الگوی افسانه‌های رایج که در آن‌ها شاهزاده با اژدهایان مبارزه می کند، بر ناملایمات اجتماعی غلبه می‌کند و حتی به طرز زیرکانه‌ای افراد و موجودات شرور را شکست می‌دهد تا به شاهزاده خانم زیبا برسد، دوری می‌کند. در داستان‌های سیندرلا، شاهزاده جایزه‌اش را حاضر و آماده تحویل می‌گیرد به جای اینکه محور اصلی اقدام و کنش باشد.

قدرت و ثروت در دست مردان است. داستان‌های سیندرلا دریچه‌ای است به چگونگی ارتباط زنان با یکدیگر و تداوم موقعیت‌های جنسیتی در متن و به تبع آن در جامعه. بیشتر سیندرلاها در ابتدا پدر مرفه و پولداری دارند. وقتی مادرشان می‌میرد، آنها موقعیت خود را از دست می‌دهند، پدرشان دوباره ازدواج می‌کند و یا می‌میرد یا اختیارات خود را به نامادری سیندرلا واگذار می‌کند و سیندرلا مجبور می‌شود برای آن‌ها بیگاری کند. پایان خوش داستان این است که سیندرلا موقعیت خود را باز می‌یابد و حتی به واسطۀ ازدواج با شاهزاده از رفاه بیشتر و مزایای طبقۀ اجتماعی بالاتر برخوردار می‌شود. به ندرت داستان بعد از ازدواج پیروزمندانۀ سیندرلا با شاهزاده ادامه پیدا می‌کند.

تحلیل‌های تاریخی و بین‌فرهنگی سیندرلا

برخلاف تصور رایج، نه شارل پررو داستان سیندرلا را خلق کرده و نه دیزنی. با این حال، در مورد اینکه اولین سیندرلا چه کسی بود، اختلاف نظر وجود دارد. بین قرن ششم تا قرن اول قبل از میلاد مسیح، استرابون، مورخ یونانی، به داستان یک کنیز یونانی به نام رودوپیس که با فرعون آماسیس ازدواج کرد اشاره کرده است. رودوپیس زنی بسیار زیبا با موهای طلایی و گونه‌های گلگون بود و قبل از اقامت نزد فرعون، احتمالاً به عنوان برده، در خانواده چاراکسوس، تاجر ثروتمند یونانی، برادر شاعر مشهور سافو، زندگی می‌کرد. در داستان سیندرلای مصری، یک عقاب صندل طلایی رودوپیس را می‌گیرد و در آغوش فرعون می‌اندازد و فرعون دستور می‌دهد زنی که صاحل صندل است را پیدا کنند. رودوپیس ممکن است صاحب صندل بوده باشد، اما مسلماً مصری نبوده. در هر صورت این داستان تعداد کمی از عناصر ژانر سیندرلا را دارد.

تحلیل داستان سیندرلا

اکثر کارشناسان اتفاق نظر دارند که اولین سیندرلا چینی بود. ظاهراً این داستان در سال‌های 222 تا 206 قبل از میلاد به صورت شفاهی نسل به نسل منتقل شده و در دست‌نوشته‌های چینی مربوط به سلسلۀ تانگ (618 تا 906 بعد از میلاد مسیح) که حاوی اولین تصویر ادبی مکتوب از سیندرلا است به آن اشاره شده است. این داستان یک دختر جوان زیبا را توصیف می‌کند که توسط یک نامادری شرور و خواهر ناتنی بدجنس مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد. در این داستان یک ماهی شگفت‌انگیز و یک آدم خردمند و فرزانه هم حضور دارند. از یک کفش طلایی برای یافتن عروس شاهزاده استفاده می‌شود. شاهزاده پادشاه مردم یک جزیره است و در این نسخه، سیندرلا از اعضای طبقۀ بالای جامعه است.

یکی از دلایل بررسی اقتباس‌ها و بازگویی‌های متعدد قصۀ سیندرلا این است که کودکان می‌توانند نحوۀ بیان و نمایش زیبایی را تحلیل کنند. از آنجایی که سیندرلا در سرتاسر جهان وجود دارد و تخمین زده می‌شود بیش از هزار نسخه از آن وجود داشته باشد، معیارهای زیبایی در این نسخه‌ها متفاوت است و موی بلوند و چشم آبی «ایده‌آل» در کنار سیندرلاهایی قرار می‌گیرد که ویژگی‌های فیزیکی بسیار متفاوتی دارند. شاید چون مردم چین باستان پاهای کوچک را تحسین می‌کردند، این کفش کوچک وسیله‌ای شد برای یافتن شاهزاده خانم واقعی. شاید خوانندگان غربی از این واقعیت آگاه نباشند که تا سال‌های نه چندان دور، پاهای زنان چینی، به‌ویژه آن‌هایی که از طبقۀ اشراف بودند، را از سنین پایین می‌بستند و گاهی این کار باعث می‌شد که پاهای زنان چنان تغییر شکل دهد که نتوانند راه بروند. در دوران مدرن، امتناع زنان از بستن پاها به نشانه‌ای از استقلال و مقاومت در برابر اقتدار تبدیل شد. اما بستن پا هنوز در حافظۀ زنان چینی امروزی باقی مانده است. در بسیاری از داستان‌هایی که در آسیا اتفاق می‌افتد اشاره به ماهی‌های جادویی، کشتن ماهی و ادامۀ جادو از طریق استخوان‌های ماهی وجود دارد. در تعدادی از این داستان‌ها، پایان خوش لزوماً به ازدواج ختم نمی‌شود.

بسیاری از بزرگسالان در برابر تجزیه و تحلیل افسانه‌ها مقاومت می‌کنند زیرا معتقدند این کار «جادوی آن‌ها را می‌شکند.» ما معتقدیم که وقتی این افسانه‌ها را بررسی می‌کنیم، لایۀ مهمی از معنا را اضافه می‌کنیم، شرایط اجتماعی را که منعکس می‌کنند درک می‌کنیم و در نتیجه تجربۀ خواندن را عمیق‌تر می‌کنیم. بعضی از نسخه‌های این افسانه‌ها، ویژگی‌ها و جنبه‌هایی از زیبایی را ارائه می‌دهند که با تصاویر اروپایی، آسیایی، یا تصاویر معاصر کانادا و آمریکا متفاوت است. بچه‌ها باید شکل‌ها و فرم‌های زیادی از زیبایی را ببینند تا این تصور کلیشه‌ای در ذهنشان از بین برود که یک زن برای زیبا بودن باید سفید، بلوند، چشم آبی و خوش‌اندام باشد. فرهنگ‌های مختلف تصورات متفاوتی از زیبایی دارند، و این به نفع خواننده است که بتواند درک خود از ویژگی‌هایی که زیبا تلقی می‌شوند را حتی فراتر از جذابیت فیزیکی شخصی گسترش دهد.

مترجم

مینا وکیلی نژاد
پست قبلی

درباره آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز

پست بعدی

نقد و بررسی قطار آن شب از زبان محمدرضا شمس (قسمت اول)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود
Or

هنوز حسابی ندارید؟

یک حساب کاربری ایجاد کنید
Cookies
ما از کوکی ها برای بهبود تجربه شما در وبسایتمان استفاده میکنیم . با استفاده از سایت شما با قوانین و مقررات موافقت میکنید.
تایید کنید